#۳۱مفهوم و ماهیت قدرت منطقه ای

ساخت وبلاگ

#۳۱مفهوم و ماهیت قدرت منطقه ای:
معیار تقسیم بندی سطح قدرت ملی مفاهیمی چون ابر قدرت و قدرت بزرگ-قدرت میانی و قدرت منطقه ای را بهمراه دارد.
ابر قدرت به تبع موقعیت برتری که در گستره جهانی دارد منافع و حوزه های نفوذ و دخالت خود را در کل جهان تعریف میکند؛ در نظام ب.م دو قطبی یا چند قطبی ابر قدرتها در مورد کم و کیف اعمال نفوذ یا توافق میکنند یا ناگزیر به پذیرش نوعی تفاهم میرسند.قدرت منطقه ای همان نقش را در منطقه خاص اعمال میکند.قدرت منطقه ای نمیتواند به ملاحظات قدرتهای فرا منطقه ای بی اعتنا باشد.
برخی نظریه پردازان معتقدند در تحلیل پدیده ها باید رویکرد کل نگر داشت تمرکز برسیاست خارجی تک تک کشورها وقت گیر و بی نتیجه است پس بسراغ سیستم و قواعد ب.م میروند تا فهم سیاست خارجی اسانتر شود.
روابط موجود دراجزای سیستم در عملکرد سیستم به نتیجه میرسد.سیستم ب.م از لایه های سیاسی اقتصادی و امنیتی تشکیل شده است و از لحاظ جغرافیایی سیستم بین الملل قابل تقسیم به سیستم منطقه ای که هریک از انها متشکل از یک یا دو یا چند کشور همجوار تعامل گر با یکدیگرست که پیوند قومی ؛زبانی؛فرهنگی اجتماعی و تاریخی با همدیگر دارند.از اینرو شبه قاره هایی چون استرالیا یک سیستم منطقه ای در نظر میگیرند.
#کانتوری و اشپیگل چهار متغیر الگویی را که تبیین گر جریانات مختلف منطقه ای و متمایز کننده از هم است را تعریف میکند :
۱-ماهیت و سطح انسجام یا تشابه یا مکمل بودن واحدهای سیاسی متمایل به همگرایی ۲-ماهیت ارتباطات درون منطقه ای ۳-سطح قدرت در سیستم تابعه ۴-ساختار روابط درون منطقه ای .
از نظر انها منطقه همگرا شده سه بخش دارد :۱-بخش مرکزی که سیاست منطقه ای معطوف به او بیشتر است ۲-بخش حاشیه که نقش جانبی دارد ۳-مداخله گر که گویای نفوذ و شراکت کشور خارجی در منطقه است.
#بروس_راست جهت تمایز منطقه ها از هم پنج معیار را تعریف میکند تجانس اجتماعی و فرهنگی؛ ایستارهای سیاسی و رفتار خارجی؛نهاد سیاسی ؛وابستگی متقابل اقتصادی؛همجواری جغرافیایی.
امروزه اتخادیه اروپا یک سیستم منطقه ای است .در شرق دور کره شمالی,و جنوبی شرایط لازم را دارند .اعضای شورای همکاری خلیج فارس نوعی سیستم منطقه ای و نسبتا همگرا با عربستان شکل داده اند .همین اعضا در کنار ایران و عراق سیستم منطقه ای مجزا شکل داده اند.
دخالت بازیگران فرا منطقه ای پنج نظم زیر را میتواند بسازد:۱-نظم هژمونیک (نقش اصلی ) ۲-نظم موازنه ای (توازن میان قدرت های مداخله گر) ۳-نظم کنسرتی(توافق دو یا چند قدرت برای حفظ نظم و امنیت با یکدیگر) ۴-نظم امنیت دسته جمعی (نظم چند جانبه با نقش افرینی قدرتهای کوچکتر نیز) ۵-نظم جامعه امنیتی تکثر گرا (عدم وجود ترتیبات امنیتی برای پرهیز از خشونت و همگرایی گسترده در سطح منطقه)
#جوزف_نای مفهوم قدرت در عرصه ب.م را مشابه اب و هوا میداند که همه در مورد ان صحبت میکنند اما تعداد محدودی درک و فهم میکنند.صرف اگاهی از اهمیت قدرت پشتوانه مطمنی برای صعود از نردبان قدرت نیست اما منشا قدرت در عرصه ب.م :
۱-ساختار امنیتی سیاست ب.م
۲-ماهیت و کارکرد سودمندانه قدرت است.
ساختار انارشیک ب.م سبب شده است دولتها منافع خود را در ان قالب تعریف و پیگیری کنند.برایند عینی قدرت ملی در تاثیرگذاری بر دیگران خود را نشان میدهد که ممکن است تنبیهی یا ترغیبی باشد. قدرت کیفر دهنده دیگران را به پذیرش خواسته وادار میکند .قدرت تشویق کننده دیگران را به پذیرش خواسته سوق میدهد.
سیاستمداران از ترس اتحاد ضعفا در قبال اقدام تنبیهی معمولا ابزار تنبیهی بعنوان بازدارنده حفظ کنند . مشروعیت اعمال قدرت از طریق هژمون نمایی است تا قدرت مهاجم و سرکوبگر.برای ایجاد رضایتمندی سازوکار اخلاقی و بهنجارسازی قدرت استفاده میشود.
در ادبیات روابط بین الملل عناصری مثل جمعیت ؛سرزمین؛ منابع طبیعی؛اندازه اقتصاد؛توانایی نظامی؛ ثبات سیاسی و روحیه ملی منابع قدرت ملی اند که اندازه اقتصاد و رشد اقتصادی و سطح اموزش و تکنولوژی و مشروعیت سیاسی مهمترند.
قدرت نرم در رسمیت بخشیدن هنجار و ارزش ها و نهادها دارد و فراتر از چماق و هویج جلب اعتماد با منابع فرهنگی اهمیت میابد.
هر چقدر قدرتی مشروع تر مقاومت دیگران کمترست.دولتی که مخالف قواعد و هنجار جاافتاده ب.م است باید بتواند قواعد و هنجارهای جایگزین مقبولتری ارایه دهد.
رقابت دولتها در سیستم منطقه ای یا نرم است مثل اروپای غربی بخاطر اشنایی با مولفه نوین قدرت.
مناطقی که اراده ی جدی به سمت رده اول وجود دارد ولی برخی دولتها ؛کره شمالی در اسیای شرقی؛مخالفند.
مناطقی مثل خلیج فارس که اراده ی پذیرش مشاهده نمیشود.هر چقدر از رده ی اول حرکت کنیم انسجام کاهش و رقابت خشن تر است.
ویژگی قدرت منطقه ای میتواند حضور قدرت بزرگ و ابر قدرت یا دخالت قدرت بزرگ از طریق نقش محوری یک دولت دیگر یا متوازن سازی قطب های قدرت باشد.
در شرایط فعلی مثلا عربستان بدنبال توازن با قد

دانش تفسیر سیاسی, [۲۰.۰۹.۱۶ ۱۶:۳۱]
رتهای منطقه ای چون ایران و عراق است یا چیت بدنبال نقش رهبری و ژاپن بدنبال موازنه قدرت با حمایت امریکاست .انگلیس و فرانسه و المان بدنبال همکاری اند نه هژمونی در اسیای مرکزی هیچ دولتی بدنبال موازنه سازی در برابر روسیه نیست گرچه قدرت رهبر و هژمون هم انگاشته نمیشود.در افریقا لیبی و نیجریه داعیه برتری خواهی دارند . علت تفاوت استراتژی ها موقعیت قدرت و برداشت از موقعیت خود و نگاه ب.م است .
اگر قدرت منطقه ای بدون قدرت فرامنطقه ای را بخواهیم از نگاه #ایویند_استرود بنگریم چهار مشخصه تعریف میشود :
۱-موقعیت خوب جغرافیایی
۲-توانایی مقابله با اتحاد دیگران ۳-نفوذ بالا
۴-پتانسی قدرت بزرگ شدن بواسطه منزلت و اعتبار.
اقتدار معنوی قدرت منطقه ای سبب توجه به امور مختلف منطقه ناشی میشود؛صلح ساز و پلیس مقبول .
#ماکس_شومان برای نقش رهبر بودن قدرت منطقه ای چهار پیش شرط را لحاظ میکند :
۱-پویایی داخلی در اقتصاد,و سیستم سیاسی بعنوان نقش پیش رو و ثبات دهنده منطقه
۲-تمایل به ایفای نقش رهبری یا رغبت به صلح سازی
۳-ظرفیت وتوانایی پذیرش رهبری
۴-پذیرش از سوی همسایگان .
#دیوید_ بالدوین ابعاد قدرتمندی دولت را در:
عرصه های مختلف اقتصادی و امنیتی ؛حوزه های نفوذ ؛وزن اعتبار و انکار ناپذیری ؛پرداخت هزینه ؛ابزار دیپلماتیک و نظامی و سازوکار سمبیک میداند.
#دانیل_فلیمز چهار معیار تمایز قدرتهای منطقه ای را در:
۱- طرح ادعای رهبری و نشان دادن تمایل به ثبات و امنیت منطقه ؛تلاش برای شکوفایی و توسعه اقتصادی منطقه ؛
۲-منابع مادی و معنوی
۳-ابزارهای سیاست خارجی
۴-پذیرش از سوی دیگران میداند.

دانش تفسیر سیاسی...
ما را در سایت دانش تفسیر سیاسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eirdiplomat1 بازدید : 275 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 1:08